تفاوت بین دو نسل
#به_قلم_خودم
هر روز صبح که بچه هایم را به زور از خواب بیدار میکنم تا راهی مدرسه شوند, با خودم فکر میکنم، چقدر بین من و بچه هایم تفاوت هست.
وقتی موقعیت الان آنها را با زمان مدرسه رفتن خودم مقایسه میکنم، میبینم نعمتی که الان فراوان است و شاید آرزوی آن روزهای همه ما بود، چطور نادیده گرفته میشود. من شکر خدا را به جا می اورم که فرزندانم مجبور نیستند مسافت ۳ کیلومتر از خانه تا مدرسه را پیاده طی کنند.
یادش بخیر صبح که از خانه بیرون میزدم هنوز خورشید طلوع نکرده بود، تازه اشعه های نور کم کم خودنمایی میکرد. خانم ناظم میگفت تا ساعت ۷:۱۵ دقیقه مدرسه باشید، ۷:۳۰ دقیقه صبحگاه شروع میشود و اگر کسی دیر بیاید نمیتواند وارد مدرسه شود. خب این از حرف خانم ناظم، و چقدر بدم می آمد از انتظاماتی که کاسه داغ تر از آش بودند و ساعت ۷:۲۵ دقیقه درب مدرسه را می بستند.
همیشه از دیر رسیدن وحشت داشتم. ولی الان خدا را شکر هم سرویس مدارس هست . هم ناظمها درک بالاتری دارند. هم امکانات بیشتر است .
ولی حیف که فرزندانم باور نمیکنند. پسرم همیشه میگوید: خاطرات مامان بیشتر به دوران قاجاریه شبیه است. او نمیداند که هرآنچه امروز دارد آرزوی بچگی من و پدرش هست.
بعضی وقتها به این فکر میکنم که دوران نوه های ما چه دورانی است . کدامیک از آرزوهای بچه های ما برای فرزندانشان چیز پیش پاافتاده ای هست؟
نمیدانم شاید آن زمان نباشم، ولی خیلی دوست دارم فرزندانم و نسلم خدمتگزار و پادر رکاب آقا و سروران امام زمان باشند. و نعمت دیدار ایشان نصیبشان شود. و زندگی در حکومت مهدوی سراسر عدل را درک کنند. کاش آن زمان من و همسرم…..
ولی نه فقط برای خودم دعا نمیکنم. برای همه دعا میکنم
همه شما عزیزانم
که دنیای زیبای بعد از ظهور را هم ببینیم .
الهی امین